جدول جو
جدول جو

معنی شغ و رغ - جستجوی لغت در جدول جو

شغ و رغ
(شَغْ غُ رَ)
راست و مستقیم ایستاده. (یادداشت مؤلف). صورتی از شق و رق. و رجوع به شق و رق شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(تَغْ غُ لَ)
در تداول عامه غیرمحکم (آلتی از آلات). (یادداشت بخط مرحوم دهخدا). سست و بی استحکام: بین دو تعطیل ادارات تغ و لغ میشود، بی رونق. خالی از اسباب. سخت کاسد و بی مشتری (بازار) : دکانی تغ و لغ و بی فروختنی. بازاری تغ و لغ، کاسد و بی مشتری و بی مردم و آمد و شد. (یادداشت بخط مرحوم دهخدا)
لغت نامه دهخدا
(فِغْ غُ فِغ غ)
رجوع به فغفغ کردن شود
لغت نامه دهخدا
(شَخ خُ رَخ خ)
در تداول عامه از اتباع و عوام شق و رق گویند. (یادداشت مؤلف). آخته. آخته قامت. مقابل گوژ و خمیده
لغت نامه دهخدا
(شَ قُ رَ / شَقْ قُ رَق ق)
کسی که راست و مستقیم راه رود. (فرهنگ فارسی معین). که با قامت کشیده به راه رود. در اصطلاح عامیانه، راست راست: دویست هزار تومان مال مردم را خورده و شق و رق در خیابانها میگردد. آفتابه دزدها در محبسند لکن دزدهای چندمیلیونی شق و رق گردش میکنند. (یادداشت مؤلف).
- شق و رق راه رفتن، راست و مستقیم راه رفتن. (فرهنگ فارسی معین).
، صاف و هموار و سخت، مانند کاغذ آهاردار. (فرهنگ فارسی معین)
لغت نامه دهخدا
(لَغْ غُ پَ)
از اتباع است. رجوع به لغ شود
لغت نامه دهخدا
چوبسان راست و خشک صاف و هموار و سخت مانند کاغذ آهار دار، کسی که راست و مستقیم راه رود. یا شق و رق راه رفتن، راست و مستقیم راه رفتن
فرهنگ لغت هوشیار
چیزی که در جای خود جنبان باشد نا استوار که در جای خود بجنبد: پیچ و مهره لق. یا تخم مرغ لق. تخم مرغ فاسد شده وگندیده. یا لق و لق. نااستوار و سست
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شق و رق
تصویر شق و رق
((شَ قُّ رَ قُ))
راست و مستقیم
فرهنگ فارسی معین
جیغ و داد، سر و صدا
فرهنگ گویش مازندرانی
سر و صدا، فشار
فرهنگ گویش مازندرانی
خشک و سفت انعطاف ناپذیر
فرهنگ گویش مازندرانی