در تداول عامه غیرمحکم (آلتی از آلات). (یادداشت بخط مرحوم دهخدا). سست و بی استحکام: بین دو تعطیل ادارات تغ و لغ میشود، بی رونق. خالی از اسباب. سخت کاسد و بی مشتری (بازار) : دکانی تغ و لغ و بی فروختنی. بازاری تغ و لغ، کاسد و بی مشتری و بی مردم و آمد و شد. (یادداشت بخط مرحوم دهخدا)
در تداول عامه غیرمحکم (آلتی از آلات). (یادداشت بخط مرحوم دهخدا). سست و بی استحکام: بین دو تعطیل ادارات تغ و لغ میشود، بی رونق. خالی از اسباب. سخت کاسد و بی مشتری (بازار) : دکانی تغ و لغ و بی فروختنی. بازاری تغ و لغ، کاسد و بی مشتری و بی مردم و آمد و شد. (یادداشت بخط مرحوم دهخدا)
کسی که راست و مستقیم راه رود. (فرهنگ فارسی معین). که با قامت کشیده به راه رود. در اصطلاح عامیانه، راست راست: دویست هزار تومان مال مردم را خورده و شق و رق در خیابانها میگردد. آفتابه دزدها در محبسند لکن دزدهای چندمیلیونی شق و رق گردش میکنند. (یادداشت مؤلف). - شق و رق راه رفتن، راست و مستقیم راه رفتن. (فرهنگ فارسی معین). ، صاف و هموار و سخت، مانند کاغذ آهاردار. (فرهنگ فارسی معین)
کسی که راست و مستقیم راه رود. (فرهنگ فارسی معین). که با قامت کشیده به راه رود. در اصطلاح عامیانه، راست راست: دویست هزار تومان مال مردم را خورده و شق و رق در خیابانها میگردد. آفتابه دزدها در محبسند لکن دزدهای چندمیلیونی شق و رق گردش میکنند. (یادداشت مؤلف). - شق و رق راه رفتن، راست و مستقیم راه رفتن. (فرهنگ فارسی معین). ، صاف و هموار و سخت، مانند کاغذ آهاردار. (فرهنگ فارسی معین)